جدول جو
جدول جو

معنی يُصَدِّقُ - جستجوی لغت در جدول جو

يُصَدِّقُ
تأیید کردن، او معتقد است، گواهی دادن
دیکشنری عربی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تشدید کردن، تشدید می شود
دیکشنری عربی به فارسی
تازه کردن، او تجدید می کند، بازسازی کردن، احیاء کردن، تجدید کردن
دیکشنری عربی به فارسی
اشاره کردن، او مشخّص می کند، میانگین گرفتن
دیکشنری عربی به فارسی
تجسّم کردن، او تحقیق می کند، ایده آل کردن
دیکشنری عربی به فارسی
بی حسّ کردن، بی حسّ می کند
دیکشنری عربی به فارسی
ممیّزی کردن، او موشکافی می کند
دیکشنری عربی به فارسی
مهره کردن، سفت می کند
دیکشنری عربی به فارسی
جایگزین کردن، او سوئیچ می کند
دیکشنری عربی به فارسی
اصلاح کردن، تصحیح می کند
دیکشنری عربی به فارسی
آرایش کردن، او طرّاحی می کند
دیکشنری عربی به فارسی
تشویق کردن، کف می زند
دیکشنری عربی به فارسی
طبقه بندی کردن، اعمال می شود
دیکشنری عربی به فارسی
توضیح دادن، نظرات، اظهار نظر کردن، تعلیق کردن
دیکشنری عربی به فارسی
باتلاقی کردن، او در حال غرق شدن است
دیکشنری عربی به فارسی
نامرتّب کردن، او منفجر می شود
دیکشنری عربی به فارسی
تقریبی کردن، او قدردانی می کند، تخمین زدن
دیکشنری عربی به فارسی
قدیمی کردن، او ارائه می کند، ارسال کردن، ارائه دادن
دیکشنری عربی به فارسی
آرام کردن، آرام می گیرد
دیکشنری عربی به فارسی
صادر کردن، صادرات
دیکشنری عربی به فارسی
تاییدکننده، باور کردن
دیکشنری عربی به فارسی