معنی يُطَبِّقُ
يُطَبِّقُ
طبقه بندی کردن، اعمال می شود
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با يُطَبِّقُ
يَطَبِّقُ
يَطَبِّقُ
اِعمال کَردَن، اِعمال شَوَد
دیکشنری عربی به فارسی
يُنَبِّهُ
يُنَبِّهُ
هُشدار دادَن، او هُشدار مِی دَهَد
دیکشنری عربی به فارسی
يُفَزِّقُ
يُفَزِّقُ
نامُرَتَّب کَردَن، او مُنفَجِر مِی شَوَد
دیکشنری عربی به فارسی
يُغَرِّقُ
يُغَرِّقُ
باتلاقی کَردَن، او دَر حالِ غَرق شُدَن اَست
دیکشنری عربی به فارسی
يُعَلِّقُ
يُعَلِّقُ
توضیح دادَن، نَظَرات، اِظهار نَظَر کَردَن، تَعلِیق کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
يُعَبِّرُ
يُعَبِّرُ
بَیان کَردَن، بَیان مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يُطَوِّرُ
يُطَوِّرُ
تَوسِعَه مُجَدَّد دادَن، تَوسِعَه دَهید
دیکشنری عربی به فارسی
يُصَفِّقُ
يُصَفِّقُ
تَشوِیق کَردَن، کَف مِی زَند
دیکشنری عربی به فارسی
يُصَدِّقُ
يُصَدِّقُ
تَأیید کَردَن، او مُعتَقِد اَست، گُواهی دادَن
دیکشنری عربی به فارسی