معنی يُصَحِّحُ
يُصَحِّحُ
اصلاح کردن، تصحیح می کند
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با يُصَحِّحُ
يُوَضِّحُ
يُوَضِّحُ
توضیح دادَن، واضِح اَست، تَصوِیر کِشیدَن
دیکشنری عربی به فارسی
يُمَسِّحُ
يُمَسِّحُ
مُقَدَّس کَردَن، او پاک مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يُصَمِّمُ
يُصَمِّمُ
آرایِش کَردَن، او طَرّاحی مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يُصَفِّقُ
يُصَفِّقُ
تَشوِیق کَردَن، کَف مِی زَند
دیکشنری عربی به فارسی
يُصَعِّدُ
يُصَعِّدُ
تَشدِید کَردَن، تَشدِید مِی شَوَد
دیکشنری عربی به فارسی
يُصَدِّقُ
يُصَدِّقُ
تَأیید کَردَن، او مُعتَقِد اَست، گُواهی دادَن
دیکشنری عربی به فارسی
يُصَدِّرُ
يُصَدِّرُ
صادِر کَردَن، صادِرات
دیکشنری عربی به فارسی
يُصَالِحُ
يُصَالِحُ
صُلح دادَن، آشتی مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يُسَلِّحُ
يُسَلِّحُ
تَجهیز کَردَن، او اَسلَحِه مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی