معنی يُغَرِّقُ
يُغَرِّقُ
باتلاقی کردن، او در حال غرق شدن است
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با يُغَرِّقُ
يُغَرِّبُ
يُغَرِّبُ
بیگانِه کَردَن، او بیگانِه مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يُفَزِّقُ
يُفَزِّقُ
نامُرَتَّب کَردَن، او مُنفَجِر مِی شَوَد
دیکشنری عربی به فارسی
يُفَرِّجُ
يُفَرِّجُ
آزاد کَردَن، تَسکِین مِی دَهَد
دیکشنری عربی به فارسی
يُغَيِّرُ
يُغَيِّرُ
تَغییر دادَن، او تَغییر می کُنَد
دیکشنری عربی به فارسی
يُعَلِّقُ
يُعَلِّقُ
توضیح دادَن، نَظَرات، اِظهار نَظَر کَردَن، تَعلِیق کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
يُعَرِّفُ
يُعَرِّفُ
آشِنا کَردَن، تَعرِیف مِی کُند
دیکشنری عربی به فارسی
يُطَبِّقُ
يُطَبِّقُ
طَبَقِه بَندی کَردَن، اِعمال مِی شَوَد
دیکشنری عربی به فارسی
يُصَفِّقُ
يُصَفِّقُ
تَشوِیق کَردَن، کَف مِی زَند
دیکشنری عربی به فارسی
يُصَدِّقُ
يُصَدِّقُ
تَأیید کَردَن، او مُعتَقِد اَست، گُواهی دادَن
دیکشنری عربی به فارسی