- يَفرَحُ
- شاد بودن، او خوشحال می شود
معنی يَفرَحُ - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تحمیل کردن، او تحمیل می کند، فوق هم قرار دادن
شنا کردن، او شنا می کند
اجازه دادن، اجازه می دهد
نظارت کردن، او مفتخر است
هوهو کردن، صدایش درست است
آرزو داشتن، او آرزو دارد
بررسی کردن، او بررسی می کند
تخم گذاری کردن، تخم ریزی کنید
توخالی کردن، خالی می کند
تخلیه کردن، خالی
کشاورزی کردن، باز می شود، متوقّف شدن
تبعیض کردن، او جدا می شود
واکنش معکوس دادن، او شکست می خورد، شکست خوردن
عمل کردن، او انجام می دهد
تشخیص دادن، می فهمد
نفرت داشتن، او متنفّر است، تنفّر داشتن
لکّه دار کردن، او پاک می کند
اعطا کردن، اعطا شد
محروم کردن، تفریق می کند، تفریق کردن
بالا بردن، او بالا می برد، بلند کردن