جدول جو
جدول جو

معنی يَفرَحُ - جستجوی لغت در جدول جو

يَفرَحُ
شاد بودن، او خوشحال می شود
دیکشنری عربی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تحمیل کردن، او تحمیل می کند، فوق هم قرار دادن
دیکشنری عربی به فارسی
شنا کردن، او شنا می کند
دیکشنری عربی به فارسی
اجازه دادن، اجازه می دهد
دیکشنری عربی به فارسی
نظارت کردن، او مفتخر است
دیکشنری عربی به فارسی
هوهو کردن، صدایش درست است
دیکشنری عربی به فارسی
آرزو داشتن، او آرزو دارد
دیکشنری عربی به فارسی
بررسی کردن، او بررسی می کند
دیکشنری عربی به فارسی
تخم گذاری کردن، تخم ریزی کنید
دیکشنری عربی به فارسی
توخالی کردن، خالی می کند
دیکشنری عربی به فارسی
تخلیه کردن، خالی
دیکشنری عربی به فارسی
کشاورزی کردن، باز می شود، متوقّف شدن
دیکشنری عربی به فارسی
تبعیض کردن، او جدا می شود
دیکشنری عربی به فارسی
واکنش معکوس دادن، او شکست می خورد، شکست خوردن
دیکشنری عربی به فارسی
عمل کردن، او انجام می دهد
دیکشنری عربی به فارسی
تشخیص دادن، می فهمد
دیکشنری عربی به فارسی
نفرت داشتن، او متنفّر است، تنفّر داشتن
دیکشنری عربی به فارسی
لکّه دار کردن، او پاک می کند
دیکشنری عربی به فارسی
اعطا کردن، اعطا شد
دیکشنری عربی به فارسی
محروم کردن، تفریق می کند، تفریق کردن
دیکشنری عربی به فارسی
بالا بردن، او بالا می برد، بلند کردن
دیکشنری عربی به فارسی