تحقیق. تفتیش. وارسی کردن. رسیدگی کردن. با دقت آگاهی حاصل کردن. (ناظم الاطباء) :مثل حارس میزنی وارس. (از یادداشتهای مؤلف) ، دریافتن. (ناظم الاطباء) ، بازرسیدن. (ناظم الاطباء) ، رسیدن: آه اگر دست دل من به تمنا نرسد یا دل از چنبر عشق تو به من وانرسد. سعدی
تحقیق. تفتیش. وارسی کردن. رسیدگی کردن. با دقت آگاهی حاصل کردن. (ناظم الاطباء) :مثل حارس میزنی وارس. (از یادداشتهای مؤلف) ، دریافتن. (ناظم الاطباء) ، بازرسیدن. (ناظم الاطباء) ، رسیدن: آه اگر دست دل من به تمنا نرسد یا دل از چنبر عشق تو به من وانرسد. سعدی
مجددا رسیدن، رسیدن وصول: (آه اگر دست دل من بتمنا نرسد یا دل از چنبر عشق تو بمن وانرسد) (بدایع سعدی)، سرکشی کردن تفتیش کردن، دریافتن ادراک، بی مصرف شدن از کار افتادن بی فایده شدن: (هرکه بما میرسد وا میرسد)
مجددا رسیدن، رسیدن وصول: (آه اگر دست دل من بتمنا نرسد یا دل از چنبر عشق تو بمن وانرسد) (بدایع سعدی)، سرکشی کردن تفتیش کردن، دریافتن ادراک، بی مصرف شدن از کار افتادن بی فایده شدن: (هرکه بما میرسد وا میرسد)
خلاص شدن. رها شدن. (ناظم الاطباء). وارستن. آزاد شدن. خلاص یافتن. بازرهیدن: سال دیگر گر توانم وارهید از مهمات آن طرف خواهم دوید. مولوی. نه سحابش ره زند خود نه غروب وارهید او از فراق سینه کوب. مولوی. تا از این طوفان بیداری و هوش وارهیدی این ضمیر و چشم و گوش. مولوی. گردنش بشکست و مغز وی درید جان ما از قید و محنت وارهید. مولوی. وارهیدند از جهان پیچ پیچ کس نگرید بر فوات هیچ هیچ. مولوی. تا ز سکسک وارهد خوش پی شود شیره را زندان کنی تا می شود. مولوی. تا از این گرداب دوران وارهی بر سر گنج وصالم پانهی. مولوی. که دعائی همتی تا وارهم تا از این بند نهان بیرون جهم. مولوی
خلاص شدن. رها شدن. (ناظم الاطباء). وارستن. آزاد شدن. خلاص یافتن. بازرهیدن: سال دیگر گر توانم وارهید از مهمات آن طرف خواهم دوید. مولوی. نه سحابش ره زند خود نه غروب وارهید او از فراق سینه کوب. مولوی. تا از این طوفان بیداری و هوش وارهیدی این ضمیر و چشم و گوش. مولوی. گردنش بشکست و مغز وی درید جان ما از قید و محنت وارهید. مولوی. وارهیدند از جهان پیچ پیچ کس نگرید بر فوات هیچ هیچ. مولوی. تا ز سکسک وارهد خوش پی شود شیره را زندان کنی تا می شود. مولوی. تا از این گرداب دوران وارهی بر سر گنج وصالم پانهی. مولوی. که دعائی همتی تا وارهم تا از این بند نهان بیرون جهم. مولوی
دوباره سؤال کردن، تفتیش کردن. (ناظم الاطباء) ، دریافت کردن. (آنندراج از فرهنگ فرنگ) ، بازپرسیدن. استفسار نمودن. (آنندراج) : یکی ژند و است آر با برسمت بگو پاسخ از هرچه واپرسمت. فردوسی. صبح شد هدهد جاسوس کز او واپرسند کوس شد طوطی غماز کز او واشنوند. خاقانی. کاین چه شاید بود واپرسم از او که چه میسازی ز حلقه تو بتو. مولوی. و رجوع به پرسیدن و بازپرسیدن و ’وا’شود
دوباره سؤال کردن، تفتیش کردن. (ناظم الاطباء) ، دریافت کردن. (آنندراج از فرهنگ فرنگ) ، بازپرسیدن. استفسار نمودن. (آنندراج) : یکی ژند و اُست آر با برسمت بگو پاسخ از هرچه واپرسمت. فردوسی. صبح شد هدهد جاسوس کز او واپرسند کوس شد طوطی غماز کز او واشنوند. خاقانی. کاین چه شاید بود واپرسم از او که چه میسازی ز حلقه تو بتو. مولوی. و رجوع به پرسیدن و بازپرسیدن و ’وا’شود
تاراجیدن (غارتید - خواهد غارتید - غارتیده) غارت کردن اغاره: اهل مکه این بشنیدند مجتمع شدند و حمیت جاهلیت کار بستند و بانگ بزدند که هر کسی که باز پس ایستد سرایش ویران کنیم و ثقلش بغارتیم
تاراجیدن (غارتید - خواهد غارتید - غارتیده) غارت کردن اغاره: اهل مکه این بشنیدند مجتمع شدند و حمیت جاهلیت کار بستند و بانگ بزدند که هر کسی که باز پس ایستد سرایش ویران کنیم و ثقلش بغارتیم
فراسیون بنگرید به فراسیون گیاهی است از تیره نعناعیان که پوشیده از کرکهای پنبه یی مایل به سفید و ارتفاعش بین 30 تا 80 سانتیمتر است که در اماکن مخروب و کنار جاده ها و نقاط بایر غالب نواحی اروپا و شمال افریقا و جزایر قناری در آسیا (از جمله ایران) می روید. ساقه اش راست و منشعب و مایل به سفید و پوشیده از کرکهای پنبه یی و برگهای آن متقابل و ساده و بیضوی است. گلهایش سفید رنگ و به طور مجتمع در کنار برگهای انتهایی قرار دارند. از برگها و همچنین سرشاخه های گلدار آن استفاده دارویی بعمل می آید و در ترکیب شیمیایی آن تانن و مواد چرب و مواد صمغی و یک ماده تلخ به نام ماروبی ئین موجود است. از این گیاه در طبابت به عنوان خلط آور و مقوی قلب و تب بر و اشتها آور و تقویت عمومی و ازدیاد ترشح صفرا و ضد عفونی کننده مجاری تنفسی استفاده می کنند و نیز در معالجه تب نوبه از آن استفاده می شود اسانس گیاه مزبور را جهت معطر کردن آبجو ولیکورهای مختلف به کار می برند حشیشه الکلب فراسیون ابیض گندنای کوهی شافار. یا فراسیون ابیض. فراسیون
فراسیون بنگرید به فراسیون گیاهی است از تیره نعناعیان که پوشیده از کرکهای پنبه یی مایل به سفید و ارتفاعش بین 30 تا 80 سانتیمتر است که در اماکن مخروب و کنار جاده ها و نقاط بایر غالب نواحی اروپا و شمال افریقا و جزایر قناری در آسیا (از جمله ایران) می روید. ساقه اش راست و منشعب و مایل به سفید و پوشیده از کرکهای پنبه یی و برگهای آن متقابل و ساده و بیضوی است. گلهایش سفید رنگ و به طور مجتمع در کنار برگهای انتهایی قرار دارند. از برگها و همچنین سرشاخه های گلدار آن استفاده دارویی بعمل می آید و در ترکیب شیمیایی آن تانن و مواد چرب و مواد صمغی و یک ماده تلخ به نام ماروبی ئین موجود است. از این گیاه در طبابت به عنوان خلط آور و مقوی قلب و تب بر و اشتها آور و تقویت عمومی و ازدیاد ترشح صفرا و ضد عفونی کننده مجاری تنفسی استفاده می کنند و نیز در معالجه تب نوبه از آن استفاده می شود اسانس گیاه مزبور را جهت معطر کردن آبجو ولیکورهای مختلف به کار می برند حشیشه الکلب فراسیون ابیض گندنای کوهی شافار. یا فراسیون ابیض. فراسیون