- واتیار (پسرانه)
- سخنگو (نگارش کردی: واتیار)
معنی واتیار - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
اورا مزدایار، پسر قارون فرمانروای طبرستان، پسر قارون، از سپهبدان مازندران در قرن سوم که علیه خلیفه بغداد شورش کرد
معاون، آسیستان
مرهون، مقروض
گزیدن، گزین کردن
پیروی: به روش دیگری رفتن، خواربار داشتن
انگبین بر گرفتن (از کندو یا از درختان)، فربه شدن ستور
بخت آور، خوش طالع، دولتمند، جوان بخت، نیک اختر
یاری ده، مدد کننده
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
خوشبخت، خوش اقبال، استاد رودکی در موسیقی، کسی که شانس و اقبال با او یار است، تخلص شاعر کرد (کردی: بهختیار)
چاره داری، توانایی
معاون
سرهنگ شهربانی
فرانسوی ژرفی
نیک بخت
آنکه دوات با خود دارد، منشی دبیر
گله بان، چوپان
ایرمان گرفتن