آش بلغور. (ناظم الاطباء) ، هر آشی که دارای گوشت و مسکه و سبزیهای خوشبو باشد. (ناظم الاطباء) ، برۀ بریان یا هریسه. (یادداشت مؤلف). هریسه. (دهار). هریسه، و گویند برۀبریان. (مهذب الاسماء).
آش بلغور. (ناظم الاطباء) ، هر آشی که دارای گوشت و مسکه و سبزیهای خوشبو باشد. (ناظم الاطباء) ، برۀ بریان یا هریسه. (یادداشت مؤلف). هریسه. (دهار). هریسه، و گویند برۀبریان. (مهذب الاسماء).
مؤنث عهید. گویند: قریه عهیده، یعنی قریۀ قدیمی که زمان طولانی بر آن گذشته است. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به عهید شود
مؤنث عهید. گویند: قریه عهیده، یعنی قریۀ قدیمی که زمان طولانی بر آن گذشته است. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به عهید شود
گذاشته چای داده، نصب شده، منصوب معین، مقرر، وضع کرده، قرار داده مواضعه کرده، معاهده بسته، فرض کرده متوهم، محسوب انگاشته، گرفته (بمفهومی)، مقدر. یا ننهاده. نامقدر: (روزی ننهاده)، کنار گذاشته، مرتبه وضعی از مراتب اعداد عدد وضعی باصطلاح شمار گران. یا چیزی نهاده. ذخیره
گذاشته چای داده، نصب شده، منصوب معین، مقرر، وضع کرده، قرار داده مواضعه کرده، معاهده بسته، فرض کرده متوهم، محسوب انگاشته، گرفته (بمفهومی)، مقدر. یا ننهاده. نامقدر: (روزی ننهاده)، کنار گذاشته، مرتبه وضعی از مراتب اعداد عدد وضعی باصطلاح شمار گران. یا چیزی نهاده. ذخیره