تأنیث ناجع، جماعتی که گیاه و آب جویند. (دهار). قوم ناجعه، گروه جویندۀ گیاه. (ناظم الاطباء). یقال: هؤلاء قوم ناجعه. (منتهی الارب). مرت بنا ناجعه و نواجع، ای قوم منتجعون. (اقرب الموارد)
تأنیث ناجع، جماعتی که گیاه و آب جویند. (دهار). قوم ناجعه، گروه جویندۀ گیاه. (ناظم الاطباء). یقال: هؤلاء قوم ناجعه. (منتهی الارب). مرت بنا ناجعه و نواجع، ای قوم منتجعون. (اقرب الموارد)
بر پهلو خفته: مرد، پر خواب خسبنده، گول، ستاره فرو رو، بخور بخواب: ستور، تنبل، گراینده، دهانه رود مرد بر پهلو خوابیده، کاهل بسیار خسبنده ملازم خانه به جهت عجز یا بزرگی، جمع ضواجع
بر پهلو خفته: مرد، پر خواب خسبنده، گول، ستاره فرو رو، بخور بخواب: ستور، تنبل، گراینده، دهانه رود مرد بر پهلو خوابیده، کاهل بسیار خسبنده ملازم خانه به جهت عجز یا بزرگی، جمع ضواجع