معنی فاجع فاجع سخت، مقابل آسان، دشوار، مشکل، مقابل نرم و سست، سفت، محکم و استوار، بخیل، خسیس، بسیار سخت، مقابلِ آسان، دشوار، مشکل، مقابلِ نرم و سست، سفت، محکم و استوار، بخیل، خسیس، بسیار تصویر فاجع فرهنگ فارسی عمید