جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با فاجع

فاجع

فاجع
سخت، مقابلِ آسان، دشوار، مشکل، مقابلِ نرم و سست، سفت، محکم و استوار، بخیل، خسیس، بسیار
فاجع
فرهنگ فارسی عمید

فاجعه

فاجعه
مصیبت بزرگ، سختی و بلا و اندوه، کنایه از امر بسیار ناخوشایند
فاجعه
فرهنگ فارسی عمید

ضاجع

ضاجع
بر پهلو خفته: مرد، پر خواب خسبنده، گول، ستاره فرو رو، بخور بخواب: ستور، تنبل، گراینده، دهانه رود مرد بر پهلو خوابیده، کاهل بسیار خسبنده ملازم خانه به جهت عجز یا بزرگی، جمع ضواجع
فرهنگ لغت هوشیار