نعت مفعولی است از هرّ و هریر. (از اقرب الموارد). رجوع به هر و هریر شود، بعیر مهرور، شتر هرارزده. (منتهی الارب). شتر گرفتار شده به بیماری هرار. رجوع به هرار شود
نعت مفعولی است از هَرّ و هریر. (از اقرب الموارد). رجوع به هر و هریر شود، بعیر مهرور، شتر هرارزده. (منتهی الارب). شتر گرفتار شده به بیماری هرار. رجوع به هرار شود
آنکه برای پیشرفت هنر بکوشد: هنرپرور و رادو بخشنده گنج از این تخمه هرگز نبد کس به رنج. فردوسی. وزیر جهاندار گیتی فروز وزیر هنرپرور رایزن. فرخی. خسرو غازی محمود محمدسیرت شاه دین ورز هنرپرور کامل فرهنگ. فرخی. حسن کجا شد و کو بایزید بسطامی امیر ادهم و فرزند آن هنرپرور. ناصرخسرو. بر هر دو روی سکۀ ایام نام تو خاقان عدل ورز هنرپرور آمده. خاقانی. پس آنگاه گفت ای هنرپروران بسی کردم اندیشه در اختران. نظامی. نکردند رغبت هنرپروران به شادی خویش از غم دیگران. سعدی. خردمند مردم هنرپرورند که تن پروران از هنر لاغرند. سعدی. گر دیگری به شیوۀ حافظ زدی رقم مقبول طبع شاه هنرپرور آمدی. حافظ
آنکه برای پیشرفت هنر بکوشد: هنرپرور و رادو بخشنده گنج از این تخمه هرگز نبد کس به رنج. فردوسی. وزیر جهاندار گیتی فروز وزیر هنرپرور رایزن. فرخی. خسرو غازی محمود محمدسیرت شاه دین ورز هنرپرور کامل فرهنگ. فرخی. حسن کجا شد و کو بایزید بسطامی امیر ادهم و فرزند آن هنرپرور. ناصرخسرو. بر هر دو روی سکۀ ایام نام تو خاقان عدل ورز هنرپرور آمده. خاقانی. پس آنگاه گفت ای هنرپروران بسی کردم اندیشه در اختران. نظامی. نکردند رغبت هنرپروران به شادی خویش از غم دیگران. سعدی. خردمند مردم هنرپرورند که تن پروران از هنر لاغرند. سعدی. گر دیگری به شیوۀ حافظ زدی رقم مقبول طبع شاه هنرپرور آمدی. حافظ
کهترنواز. زیردست نواز. بنده پرور. آنکه با چاکران و فرودستان خود مهربان باشد: از خداوندی و از فضل چه دانی که چه کرد آن ملک زادۀ آزادۀ کهترپرور. فرخی. رجوع به کهترنواز شود
کهترنواز. زیردست نواز. بنده پرور. آنکه با چاکران و فرودستان خود مهربان باشد: از خداوندی و از فضل چه دانی که چه کرد آن ملک زادۀ آزادۀ کهترپرور. فرخی. رجوع به کهترنواز شود
پرورده به مهر و محبت ودوستی. به عاطفه و وداد و محبت برآمده: زید آن سره مرد مهرپرورد کای رحمت باد بر چنین مرد. نظامی. نبرده جوانی جوانمرد بود که روشن دلش مهرپرورد بود. نظامی
پرورده به مهر و محبت ودوستی. به عاطفه و وداد و محبت برآمده: زید آن سره مرد مهرپرورد کای رحمت باد بر چنین مرد. نظامی. نبرده جوانی جوانمرد بود که روشن دلش مهرپرورد بود. نظامی