جدول جو
جدول جو

معنی مهرپرست

مهرپرست(دَ)
پرستندۀ مهر:
چون دعا کرد ماه مهرپرست
شاه را داد بوسه ای بر دست.
نظامی
لغت نامه دهخدا

واژه‌های مرتبط با مهرپرست

مهرپرستی

مهرپرستی
مذهب ایرانیان پیش از ظهور زردشت که درآن مهر، خدای روشنایی را پرستش می کردند
مهرپرستی
فرهنگ فارسی عمید

مه پرست

مه پرست
آنکه ماه (قمر) را پرستش کند، عاشق. شیفته. دلداده. گرفتار معشوق:
مه پرستان که ستاره همه شب می شمرند
آخر این کوشش اومید به جائی برسد.
مولوی
لغت نامه دهخدا

مهرپرستی

مهرپرستی
پرستش مهر. پرستیدن مهر، که یکی از ایزدان مهم مذهب زرتشت است. رجوع به مهر شود
لغت نامه دهخدا

ظاهرپرست

ظاهرپرست
آنکه صورت ظاهر را دوست دارد و به باطن توجه ندارد
ظاهرپرست
فرهنگ فارسی عمید