معنی مهرفروز - لغت نامه دهخدا
معنی مهرفروز
مهرفروز(مِ فُ)
که روشنائی آن چون مهر باشد. روشن چون آفتاب. که فروزش چون فروز مهر باشد: بود دل مهرفروزش بدو پاس شب و روزی روزش بدو. نظامی (مخزن الاسرار ص 102)
لغت نامه دهخدا
واژههای مرتبط با مهرفروز
مهرافروز
مهرافروز
فروزنده و روشن کننده مهر. که خورشید از آن نور گیرد. که به خورشید فروغ دهد: بی ماه مهرافروز خود تا بگذرانم روز را دامی به راهی می نهم مرغی به دامی می زنم. حافظ
لغت نامه دهخدا
مهرفروغ
مهرفروغ
با فروغی چون مهر، مجازاً، زیبا. جمیل. تابناک: حافظ از شوق رخ مهرفروغ تو بسوخت کامکارا نظری کن سوی ناکامی چند. حافظ
لغت نامه دهخدا
آذرفروز
آذرفروز
روشن کننده آتش، از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از چهار پسر اسفندیار، نیز دلداده بهرام در داستان همای و همایون
فرهنگ نامهای ایرانی
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.