- مهام
- جمع مهم، ماتکوران جمع مهم کارهای سخت امور عظیم و دشوار: (و به موعد مهام و شیم بارقه شام بر مرقبه انتظار نشسته)
معنی مهام - جستجوی لغت در جدول جو
- مهام ((مَ مّ))
- جمع مهم، کارهای بزرگ و سخت
- مهام
- مهم ها، بااهمیت ها، کارهای قابل توجه، شغل ها، کارها، جمع واژۀ مهم
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع مهمه، هامون ها، بیابانهای خشک، دشتهای پهناور
مهمّه ها، بیابان ها، دشتهای بی آب و علف، جمع واژۀ مهمّه
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
نام پسر گودرز، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر گودرز پهلوان ایرانی در زمان کیکاووس پادشاه کیانی
کنترل
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
ارجمند، دارای مقام و منزلت، دارای فضایل، نام یکی از شعرا و سخنگویان مشهور در آذربایجان
پایگاه، جای گاه
جمع سهم
بغام یغامه (غول)
خوار شده، خوار وزار
محل قوۀ شامه، بینی
همیشه، همیشگی، دائم، می، شراب
مراد، مطلوب، مقصود، آرمان، هدف، مسلک
خواب، خوابگاه، آنچه انسان در خواب ببیند
سوراخ های زیر پوست بدن که عرق از آن ها دفع می شود
پادشاه بلندهمت، مرد بزرگ و دلیر و بخشنده،
شیر درنده، ضرغام، شیر شرزه، هژبر، صارم، هزبر، هرماس، شیر ژیان، ریبال، قسوره، اصلان
شیر درنده، ضرغام، شیر شرزه، هژبر، صارم، هزبر، هرماس، شیر ژیان، ریبال، قسوره، اصلان
مذمت ها، بد گفتن ها از کسی یا چیزی، بدگویی ها، نکوهش ها، جمع واژۀ مذمت
مهب ها، جاهای وزیدن باد، جهات وزش باد، جمع واژۀ مهب
منزلت، رتبه، پایه، جایگاه
جای اقامت
در موسیقی ترتیب قرار گرفتن فاصله های پرده، نیم پرده و ربع پرده میان نت های هشت گانۀ یک گام، در موسیقی پرده
در تصوف هر یک از مراحل سیر و سلوک که عبارتند از توبه، ورع، زهد، فقر، صبر، توکل و رضا
جای اقامت
در موسیقی ترتیب قرار گرفتن فاصله های پرده، نیم پرده و ربع پرده میان نت های هشت گانۀ یک گام، در موسیقی پرده
در تصوف هر یک از مراحل سیر و سلوک که عبارتند از توبه، ورع، زهد، فقر، صبر، توکل و رضا
سهم٢، در علم اقتصاد برگۀ بهادار از سرمایۀ یک کارخانه یا شرکت
بسیار دانا بینا بسیار داننده
لشکر بسیار
باران پیوسته، می و شراب، باده، همیشگی، پیوسته
کام کامه (مراد)، ارمان مراد خواهش مقصود: مهام آنجا از بر وفق مرام انجام دهد. یا مرام سیاسی. مسلک سیاسی
جمع مذمه، نکوهش ها نکوهیده ها جمع مذمت: خداوند خواجه جهان را به پیرایه شرع و رزی آراسته داراد و هرچ مذام اوصاف بشریست نفس مقدسش را از نسبت آن پیراسته
جمع سم، روزنان سوراخ ها بنموی ها جمع مسم (مسمم) : سوراخها، سوراخهای باریک و ریز که در سراسر پوست بدن وزیر هر بن موی باشد و عرق از آنها بیرون آید جمع مسامات. توضیح بعضی مسام را جمع سم بمعنی سوراخ دانسته اند. یا مسام جسد. سوراخهای بن موی. یا مسام جلد. سوراخهای پوست (بشره) : سیل از اطراف عیون بر طبقات زجاجی افتاده و مسام جلد زمین بمسامیر جلیدی درهم دوخته
قوه شامه و بینی