جدول جو
جدول جو

معنی مهامه

مهامه((مَ مِ))
جمع مهمه، مهمهه، بیابان های خشک، دشت های ویران و خالی
تصویری از مهامه
تصویر مهامه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با مهامه

مهامه

مهامه
مَهُمَّه ها، بیابان ها، دشتهای بی آب و علف، جمعِ واژۀ مَهُمَّه
مهامه
فرهنگ فارسی عمید

مهامه

مهامه
جَمعِ واژۀ مَهْمَه ْ. دشتهای دوردست و زمینهای خالی و ویران. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) :
تا راه توان یافت به دریا ز ستاره
تا دور توان گشت به توشه ز مهامه.
منوچهری.
عادت روزگار... همین است که... یاران مشفق را در مهامه اشتیاق درد فراق چشاند. (سندبادنامه). اصحاب او بسیار در قید اسار افتادند و دیگران در مهامه و فیافی افتان و خیزان. (جهانگشای جوینی)
لغت نامه دهخدا

مشامه

مشامه
مقابلِ یمن و برکت، بدفالی، نامبارکی
جِناحِ راست، طرف راست، مقابلِ مَیسَرِه، مِیمَنِه، جِناحِ اَیمَن، بَرانغار
مشامه
فرهنگ فارسی عمید