مهام مهام جمع مهم، ماتکوران جمع مهم کارهای سخت امور عظیم و دشوار: (و به موعد مهام و شیم بارقه شام بر مرقبه انتظار نشسته) فرهنگ لغت هوشیار
مهام مهام جَمعِ واژۀ مُهِم ّ. کارهای بزرگ و دشوار. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). کارهای سخت. (از منتهی الارب) ، کارهایی که اهمیت داشته باشد. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) ، کارهای ناگزیر. (ناظم الاطباء) لغت نامه دهخدا
رهام رهام نام پسر گودرز، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر گودرز پهلوان ایرانی در زمان کیکاووس پادشاه کیانی فرهنگ نامهای ایرانی