جدول جو
جدول جو

معنی منخع - جستجوی لغت در جدول جو

منخع
(مَ خَ)
بند مهرۀ بن گردن نزدیک سر. (منتهی الارب) (آنندراج). مفصل اولین فقرۀ گردن با سر. (ناظم الاطباء). مفصل اولین فقرۀ بین گردن و سر از درون. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از منخر
تصویر منخر
بینی، سوراخ بینی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از منیع
تصویر منیع
استوار و بلند، بلندمرتبه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مناع
تصویر مناع
منع کننده، بسیار بازدارنده، آنکه یا آنچه کسی را از امری باز می دارد، ناهی، وازع، حابس، زاجر، معوّق، رادع،
بخیل، ممسک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از منخدع
تصویر منخدع
فریب خورده، گول خورده، فریفته شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از منبع
تصویر منبع
اصل، منشا، ماخذ، جای جوشیدن و بیرون آمدن آب از زمین، چشمه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از منخل
تصویر منخل
الک، وسیله ای گرد و دیواره دار با سطح سوراخ سوراخ معمولاً ریز که برای جدا کردن ناخالصی، گردها یا اجزای ریز و درشت حبوبات، آرد و امثال آن به کار می رود، موبیز، چاولی، غرویزن، غربال، پریزن، غربیل، تنک بیز، پرویزن، پرویز، گربال، پریز، تنگ بیز، آردبیز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از منخلع
تصویر منخلع
ازجا برکنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از منزع
تصویر منزع
جای کشیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از منخدع
تصویر منخدع
گول خورنده فریب خورنده گول خورنده فریفته شونده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منبع
تصویر منبع
چشمه سر چشمه، خاستگاه خاستا چشمه، اصل منشا: (سنجر... خطه خراسان در عهد او مقصد جهانیان بود و منشا علوم و منبع فضایل و معدن هنر و فرهنگ) (سلجوقنامه ظهیری. چا. خاور. 45)، جمع منابع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مناع
تصویر مناع
زفت، ژکور، بسیار منع کننده، بازدارنده: (... مر احیایی مناع است و نازک طبعی با آن یار است) (چهار مقاله. 67)، بخیل ممسک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منیع
تصویر منیع
محکم و استوار، بلند، رفیع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منخر
تصویر منخر
سوراخ دماغ سوراخ بینی سوراخ بینی، جمع مناخر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منخل
تصویر منخل
پرویزن گربال غربال پرویزن، جمع مناخل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منخلع
تصویر منخلع
از جا کنده، بریده شده از جای کنده، منقطع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انخع
تصویر انخع
خوارتر زارتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منسع
تصویر منسع
باد اپاختر (شمال)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منزع
تصویر منزع
کشیدنگاه بر کنده: گیاه کشیدنگاه (کمان) : (از آن روز باز که در قوس رجا منزعی و در عرصه امل متسعی بود... تا امروز وصیت می کرده ام) (نفثه المصدور. چا . 55- 54) (مقایسه شود با لم یبق فی القوس منزع یعنی کار بنهایت رسید)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منخرع
تصویر منخرع
بر کنده، شکسته، بر آینده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مناع
تصویر مناع
((مَ نّ))
بسیار منع کننده، بازدارنده، بخیل، ممسک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از منیع
تصویر منیع
((مَ))
استوار، بلند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از منبع
تصویر منبع
((مَ بَ))
سرچشمه، جای بیرون آمدن آب، جمع منابع، محل پیدایش چیزی، منشأ، اصل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از منخدع
تصویر منخدع
((مُ خَ دِ))
فریفته شونده، گول خورنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از منخر
تصویر منخر
((مِ خَ))
سوراخ بینی، جمع مناخر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از منخل
تصویر منخل
((مُ خَ یا خُ))
غربال، پرویزن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از منخلع
تصویر منخلع
((مُ خَ لِ))
از جای کنده، منقطع
فرهنگ فارسی معین
تصویری از منبع
تصویر منبع
آبشخور، بن مایه، سرچشمه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از منبع
تصویر منبع
Source
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از منبع
تصویر منبع
fonte
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از منبع
تصویر منبع
Quelle
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از منبع
تصویر منبع
źródło
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از منبع
تصویر منبع
источник
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از منبع
تصویر منبع
джерело
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از منبع
تصویر منبع
bron
دیکشنری فارسی به هلندی