معنی مناع مناع مَناع منع کننده، بسیار بازدارنده، آنکه یا آنچه کسی را از امری باز می دارد، ناهی، وازع، حابس، زاجر، معوّق، رادع،بخیل، ممسک منع کننده، بسیار بازدارَنده، آنکه یا آنچه کسی را از امری باز می دارد، ناهی، وازِع، حابِس، زاجِر، مُعَوَّق، رادِع،بخیل، ممسک تصویر مناع فرهنگ فارسی عمید