جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با منزع

منزع

منزع
کشیدنگاه بر کنده: گیاه کشیدنگاه (کمان) : (از آن روز باز که در قوس رجا منزعی و در عرصه امل متسعی بود... تا امروز وصیت می کرده ام) (نفثه المصدور. چا . 55- 54) (مقایسه شود با لم یبق فی القوس منزع یعنی کار بنهایت رسید)
منزع
فرهنگ لغت هوشیار

منزع

منزع
ثمام منزع، گیاه برکنده. (منتهی الارب) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء). برکنده و گویند ثمام منزع. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

منزع

منزع
کشیدنگاه. و منه لم یبق فی القوس منزع، یعنی کار به نهایت رسید. (منتهی الارب) (از آنندراج) (ازناظم الاطباء) : از آن روز باز که در قوس رجا منزعی و در عرصۀ امل متسعی بود... تا امروز... وصیت می کرده ام... (نفثهالمصدور چ یزدگردی صص 54-55)
لغت نامه دهخدا