- معانقت
- دست بگردن هم انداختن یکدیگر را در آغوش گرفتن
معنی معانقت - جستجوی لغت در جدول جو
- معانقت ((مُ نَ قَ))
- دست در گردن یکدیگر انداختن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دشمنی
با هم ستیزه کردن، عناد کردن، دوری جستن
سختی کشیدن، رنج دیدن، کشمکش داشتن، رنجاندن
دست در گردن یکدیگر انداختن، همدیگر را در آغوش کشیدن، عناق
عشق و رزیدن با کسی عشقبازی کردن، عشقبازی
با هم گردن مقارن ساختن و با هم بغل گیر شدن، روبوسی یکدیگر و ببغل گیری همدیگر را
گردن کشی کردنخلاف کردن، ستیزه کردن با کسی ستیهیدن عناد ورزیدن، گردن کشی خلاف: ... از جهت الزام حجت و اقامت بینت برفق و مدارا دعوت فرمود و باظهار آیات مثال داد. تا معاندت و تمرد کفار ظاهر گشت، ستیزه
رنج چیزی کشیدن
ویژگی کسی که از روی محبت دست در گردن دیگری می اندازد
در آغوش گیرنده در آغوش گیرنده معانقه کننده
هم داستانی، پذیرش
بازدارندگی، جلوگیری، بازداری، جلوگیری
بخشودگی
مهرورزی، هم مهری
رفت و آمد
همپوشی، هم خوانی
پیوسته نوشیدن شراب
دوری گزیدن، دوری کردن
با هم عهد کردن، پیمان بستن
جدا شدن از هم، جدایی و دوری
به یکدیگر کمک کردن، یاری کردن
با کسی هم عصر بودن، هم زمان بودن
با کسی عشق ورزیدن، عشق بازی کردن
با هم دشمنی کردن، دشمن یکدیگر شدن
با هم سازش کردن، همراه شدن، سازگاری
دوستی داشتن بی اخلاص، دوستی بی اخلاص
هم جنس شدن، هم جنس بودن مانند هم شدن
با کسی انس گرفتن، با هم انس و الفت داشتن
بازو به بازوی هم دادن، به یکدیگر کمک کردن
دورویی کردن، نفاق ورزیدن، به هم خیانت کردن
سختی، رنج، زحمت، محکمی، دشواری، فقر، تنگ دستی، وجود نمک های قلیایی خاکی در آب
کسی را از کاری بازداشتن، منع کردن، جلوگیری کردن