معنی معانق - فرهنگ فارسی عمید
معنی معانق
- معانق
- ویژگی کسی که از روی محبت دست در گردن دیگری می اندازد
تصویر معانق
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با معانق
معانق
- معانق
- آن که دست در گردن دیگری در می آورد از روی محبت و دوستی. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به معانقه شود
لغت نامه دهخدا
تعانق
- تعانق
- بغلگیری بغل کردن هم هماغوشی دست در گردن هم انداختنیکدیگر را در آغوش کشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
معانقه
- معانقه
- دست در گردن یکدیگر انداختن، همدیگر را در آغوش کشیدن، عِناق
فرهنگ فارسی عمید