اغواکننده. فریبنده. بی راه کننده. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). ج، مسولین: و آنچه کرده است از سر تعجیل بوده است به وسوسۀ شیطان مسوّل، و توهّم نفس امارۀ مخیل. (سندبادنامه ص 100)
اغواکننده. فریبنده. بی راه کننده. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). ج، مسولین: و آنچه کرده است از سر تعجیل بوده است به وسوسۀ شیطان مسوّل، و توهّم نفس امارۀ مخیل. (سندبادنامه ص 100)
مالیدنی پرواسیدنی، جمع مسح، پلاس ها میانراه ها دارویی که بوسیله آن بدن را مسح کنند (بحرالجواهر) آنچه که بهنگام مالیدن آن ببدن در مالش مبالغه نکنند، جمع مسوحات
مالیدنی پرواسیدنی، جمع مسح، پلاس ها میانراه ها دارویی که بوسیله آن بدن را مسح کنند (بحرالجواهر) آنچه که بهنگام مالیدن آن ببدن در مالش مبالغه نکنند، جمع مسوحات
خون بریانی گونه ای زناج در زمان کانایی (جاهلیت)، سیاه کرده سیاه کننده، نویسنده سیاه کرده شده، نوشته شده. سیاه سیاه کننده، نویسنده: مسود این ورق - عفاالله عنه ماسبق - در درسگاه دین پناه مولانالله قوام - المله والدین عبدالله... بکرات و مرات که بمذاکره رفتی
خون بریانی گونه ای زناج در زمان کانایی (جاهلیت)، سیاه کرده سیاه کننده، نویسنده سیاه کرده شده، نوشته شده. سیاه سیاه کننده، نویسنده: مسود این ورق - عفاالله عنه ماسبق - در درسگاه دین پناه مولانالله قوام - المله والدین عبدالله... بکرات و مرات که بمذاکره رفتی