معنی مسوغ - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با مسوغ
مسوغ
- مسوغ
- روادارنده. (از منتهی الارب). مجوّز. (یادداشت مرحوم دهخدا). جایزکننده، گواراکننده. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
مسوغ
- مسوغ
- مسوع. جایزشده. روا. و رجوع به مسوع شود، گوارا شده. گواریده
لغت نامه دهخدا