- مستودع
- امانت داده شده، سپرده شده، جای نگه داری ودیعه، امانتی
معنی مستودع - جستجوی لغت در جدول جو
- مستودع
- آنکه از او نگهدای امانتی را خواسته باشند
- مستودع ((مُ تَ دَ))
- به امانت داده شده
- مستودع
- کسی که مال دیگری را به ودیعه می پذیرد و از آن نگه داری می کند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مستودعه در فارسی مونث مستودع: بر ستانده سپرده مونث مستودع، جمع مستودعات
جمع مستودعه، برستاندگان: از سخن یا نوشته دیگران سپرده ها جمع مستودعه (مستودع) : فهرست کتاب راحه الصدور وآیه السرور وترتیب مستودعات آن از فنون علم
نو پیدا، نوداننده عجیب شمرده بدیع دانسته، عجیب شگفت: اگر تو این راز در پرده خاطر پوشیده داری از حسن عهد و صدق و داد تو مستبدع نیست... عجیب شمرنده چیزی را بدیع داننده
فراخ
خواهشمند
دارای وثوق و اطمینان
پاک دامن، پارسا، زن
جمع کننده، جامع، کامل
درخواست شده، خواهش شده
دور، بعید، دوراز آنتظار
تمام و کامل، به طور کامل
مدح شده، ستایش شده، پسندیده، برای مثال هریکی از دیگری استوده تر / در سخا و در وغا و کرّوفر (مولوی۱ - ۱۰۶۴)
تازه به وجودآمده، نو، جدید
مستلزم، ایجاب کننده، سزاوار
راست و درست، دارای نظم و ترتیب
توانگر، کسی که استطاعت و توانایی دارد
کسی که چیزی درخواست می کند، درخواست کننده
چیره، مسلط، کسی که بر چیزی کاملاً دست یابد
وحشت دارنده، دلتنگ و آزرده از کسی، وحشتناک
شیرخوار، ویژگی بچه ای که غذای اصلی او شیر است
کسی که چیزی را به فال نیک بگیرد، آنکه به دنبال سعادت است، سعادت جوینده
امری که در استطاعت و توانایی کسی باشد، فرمان بردار، مطیع
خدمتگزار، کسی که از او در برابر حقوق مشخص خدمت می خواهند
تازه وجود آمده
مستجده در فارسی مونث مستجد: نو سازی شده نو گشته مونث مستجد (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) : مکتوب که بر اهالی دیار بکر نوشته است در باب حفر نهر مستجده... مونث مستجد
دور شمرده، دور از باور باور نکردنی دور شمرنده، دوری جوینده بعیدشمرده شده آنچه عقلا بعید بنظرآید: از فلان این کار مستبعد نیست
ناپسند ناخوشایند بی مزه ناپسند داشته زشت شمرده، ناپسند زشت
مستبده در فارسی مونث مستبد: خودکامه خویشکام مونث مستبد
مستبدعه در فارسی مونث مستبدع: نو پیدا، شگفتا مونث مستبدع جمع مستبدعات