آنکه از او نگهداری امانتی را خواسته باشند. (از اقرب الموارد). امانت نگهدار. امانت دار، آنچه به امانت نزد کسی سپرده باشند. (از اقرب الموارد). مالی که ودیعه گذارند. امانت. امانتی. رجوع به استیداع شود: گفتند امامت او مستودع بود یعنی ثابت نبود. (جهانگشای جوینی) ، امانت گاه. (غیاث) (آنندراج). مکان ودیعه نهادن و حفظ کردن. (از اقرب الموارد) ، زهدان. (از منتهی الارب). جای طفل در شکم. (از اقرب الموارد) ، جای آدم و حوا در بهشت. (ناظم الاطباء) ، گور. (ناظم الاطباء). و رجوع به استیداع شود
نو پیدا، نوداننده عجیب شمرده بدیع دانسته، عجیب شگفت: اگر تو این راز در پرده خاطر پوشیده داری از حسن عهد و صدق و داد تو مستبدع نیست... عجیب شمرنده چیزی را بدیع داننده