جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با مستوثق

مستوثق

مستوثق
گرو گیرنده، استوان وثیقه گیرنده، وثوق دارنده مطمئن: از هرجاوهرمحل بقلمرو اشرف. . همایون ما. . می آیندبهمه ابواب مستظهر و مستوثق... بوده بدانند
فرهنگ لغت هوشیار

مستوثق

مستوثق
استواری گیرنده و استوار. (از منتهی الارب). سخت بسته. استوار کرده، وثیقه گیرنده از کسی. (از اقرب الموارد). و رجوع به استیثاق شود
لغت نامه دهخدا

مستوسق

مستوسق
فراهم آینده: شتران، سامان یابنده اشتران فراهم آینده، ترتیب باینده منظم شونده
فرهنگ لغت هوشیار

مستوفق

مستوفق
توفیق خواهنده از خدای و توفیق جوینده. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، اًنه لمستوفق بالحجه، او بر صواب است در حجت. (منتهی الارب). و رجوع به استیفاق شود
لغت نامه دهخدا

مستوسق

مستوسق
شتران فراهم آینده. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، اطاعت کننده و در انقیاد درآمده. (از اقرب الموارد). و رجوع به استیساق شود
لغت نامه دهخدا

مستودق

مستودق
ماده اسب و مانند آن که آزمند گشن گردد. (از منتهی الارب). و رجوع به استیداق شود
لغت نامه دهخدا

مستوثن

مستوثن
فربه و سمین، چیزی که باقی بماند و قوی شود. (از اقرب الموارد). و رجوع به استیثان شود
لغت نامه دهخدا

مستوثر

مستوثر
بسیار خواهندۀ چیزی. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، خواهندۀ زنی که فربه باشد، آماده کننده بستر را. (از اقرب الموارد). و رجوع به استیثار شود
لغت نامه دهخدا