گنجشک، پرندۀ کوچک خاکی رنگ وحلال گوشت از دستۀ سبکبالان، ونج، مرگو، عصفور، بنجشک، چتوک، چکوک، چغک برای مثال تو مرکویی به شعر و من بازم / از باز کجا سبق برد مرکو (دقیقی - ۱۰۵)
گُنجِشک، پرندۀ کوچک خاکی رنگ وحلال گوشت از دستۀ سبکبالان، وَنج، مَرگو، عُصفور، بِنجِشک، چُتوک، چَکوک، چُغُک برای مِثال تو مرکویی به شعر و من بازم / از باز کجا سبق برد مرکو (دقیقی - ۱۰۵)
عدس، گیاهی بوته ای از خانوادۀ باقلا با گل های سفید رنگ و برگ های باریک که دانۀ گرد و محدب این گیاه که مصرف خوراکی دارد، دانچه، انژه، مژو، نسک، نرسک، نرسنگ، مرجمک، بنوسرخ
عَدَس، گیاهی بوته ای از خانوادۀ باقلا با گل های سفید رنگ و برگ های باریک که دانۀ گرد و محدب این گیاه که مصرف خوراکی دارد، دانچِه، اَنژِه، مِژو، نَسک، نَرَسک، نَرسنگ، مَرجُمَک، بُنوسُرخ
نام یکی از دهستانهای سه گانه بخش سلوانا شهرستان ارومیّه است. این دهستان در قسمت جنوب بخش واقع شده و موقعیت آن کوهستانی است آب و هوای آن سردسیر و آب مزروعی آن از چشمه سارها و آب برف و باران از کوهها تأمین میشود. شغل عمده ساکنین آن کشاورزی و گله داری و محصولات آن غلات، توتون، روغن و پشم است. دهستان مرگور از شمال بدهستان دشت و از جنوب به بخش اشنویه و از شرق به دشت بیل و از غرب به مرز ایران و ترکیه و عراق محدود است. این دهستان از 43 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و جمعیت آن در حدود 5490 تن می باشد. قرای مهم آن عبارتند از: کردیک، هاشم آباد، نرکی، کسیان، سکرکان، ژارآباد، دیزج. در تابستانها در قسمت مرزی این دهستان ایلات عراقی پس از کسب اجازه جهت علف چرانی به این منطقه عزیمت می نماید. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
نام یکی از دهستانهای سه گانه بخش سلوانا شهرستان ارومیّه است. این دهستان در قسمت جنوب بخش واقع شده و موقعیت آن کوهستانی است آب و هوای آن سردسیر و آب مزروعی آن از چشمه سارها و آب برف و باران از کوهها تأمین میشود. شغل عمده ساکنین آن کشاورزی و گله داری و محصولات آن غلات، توتون، روغن و پشم است. دهستان مرگور از شمال بدهستان دشت و از جنوب به بخش اشنویه و از شرق به دشت بیل و از غرب به مرز ایران و ترکیه و عراق محدود است. این دهستان از 43 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و جمعیت آن در حدود 5490 تن می باشد. قرای مهم آن عبارتند از: کردیک، هاشم آباد، نرکی، کسیان، سکرکان، ژارآباد، دیزج. در تابستانها در قسمت مرزی این دهستان ایلات عراقی پس از کسب اجازه جهت علف چرانی به این منطقه عزیمت می نماید. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
امید داشته شده عدس: ... تا بیرون آرد برای ما از آنچه برویاند زمین از تره اش و سیرش و مرجویش و پیازش... امید داشته شده: مامول و مرجو از کرم بزرگان و اصحاب فضل و کمال
امید داشته شده عدس: ... تا بیرون آرد برای ما از آنچه برویاند زمین از تره اش و سیرش و مرجویش و پیازش... امید داشته شده: مامول و مرجو از کرم بزرگان و اصحاب فضل و کمال
صدای گربه (خاصه صدایی که گربه در هنگام مست شدن وطلب جنس مخالف برآورد)، یا به مرنو افتادن گربه. بهوس افتادن گربه نر جهت آرمیدن با ماده: من چو گربه به مرنو افتادم مدتی در تک و دو افتادم 0 (بهار)
صدای گربه (خاصه صدایی که گربه در هنگام مست شدن وطلب جنس مخالف برآورد)، یا به مرنو افتادن گربه. بهوس افتادن گربه نر جهت آرمیدن با ماده: من چو گربه به مرنو افتادم مدتی در تک و دو افتادم 0 (بهار)