جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با میگو

میگو

میگو
جانوری آبی با چنگال و پاهای بلند به اندازۀ ملخ که بعضی از انواع آن مصرف خوراکی دارد، ملخ دریایی، اربیان، روبیان
فرهنگ فارسی عمید

میگو

میگو
جانوری است از شاخۀ بندپایان و از ردۀ سخت پوستان و از دستۀ خرچنگهای دراز که دارای جثۀ نسبتاً کوچک است. پاهای جلویش فاقد انبرک است. میگو در دریاها می زید و گونه ای از آن در خلیج فارس و بحر عمان فراوان است و چون خوراکی است به مقدار بسیار از آن صید می کنند. ملخ دریایی. جرادالبحر. ملخ بی بال. ملخ آبی. فریدیس
لغت نامه دهخدا

پیگو

پیگو
نوعی آبگینه که در پیگو سازند و سبز رنگ باشد مانند زمرد، قسمی لعل: تو پیگویی از آن باشد مقام لعل در پیگو تو ویرانی از آن آمد مقام گنج در ویران. (ناصر خسرو)
فرهنگ لغت هوشیار

میگون

میگون
به رنگ می، همرنگ شراب، سرخ رنگ، برای مِثال هردم به یاد آن لب میگون و چشم مست / از خلوتم به خانۀ خَمّار می کشی (حافظ۲ - ۶۳۴)
میگون
فرهنگ فارسی عمید

مینو

مینو
عالم بالا، بِهِشت، جایی که نیکوکاران پس از مردن همیشه در آنجا خواهند بود، باغِ بِهِشت، دارُالقَرار، اِرَم، خُلد، دارُالسَّلام، دارِ قَرار، گُشتا، قُدس، فِردُوس، نَعیم، سَبزباغ، اَعلا عِلّیین، جَنَّت، دارُالخُلد، باغِ خُلد، رِضوان، دارُالسُّرُور، خُلدِستان، دارُالنَّعِیم، باغِ اِرَم، عِلّیین، سَرایِ جاوید، فِردُوسِ اَعلا
مینو
فرهنگ فارسی عمید