جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با مرجو

مرجو

مرجو
امید داشته شده عدس: ... تا بیرون آرد برای ما از آنچه برویاند زمین از تره اش و سیرش و مرجویش و پیازش... امید داشته شده: مامول و مرجو از کرم بزرگان و اصحاب فضل و کمال
فرهنگ لغت هوشیار

مرجو

مرجو
عَدَس، گیاهی بوته ای از خانوادۀ باقلا با گل های سفید رنگ و برگ های باریک که دانۀ گرد و محدب این گیاه که مصرف خوراکی دارد، دانچِه، اَنژِه، مِژو، نَسک، نَرَسک، نَرسنگ، مَرجُمَک، بُنوسُرخ
مرجو
فرهنگ فارسی عمید

مرجو

مرجو
امید داشته شده. (غیاث اللغات) (آنندراج). مأمول. نعت مفعولی است از رجاء. رجوع به رجاء شود: مأمول و مرجو از کرم بزرگان و اصحاب فضل و کمال. (تاریخ قم ص 3)
لغت نامه دهخدا

مرجو

مرجو
عدس. مرجومک. (از ترجمان القرآن). مرجمک. رجوع به مرجمک شود: علیکم بالعدس... بر شما بود که مرجو بسیار خوری. (تفسیر ابوالفتوح رازی). تا بیرون آرد برای ما از آنچه برویاند زمین از تره اش و سیرش و مرجویش و پیازش. (تفسیر ابوالفتوح، فرهنگ فارسی معین). در هر جریبی از زرع گندم و جو و نخود و مرجو پانزده درم و دانگی از درهمی وضع کرده اند. (تاریخ قم ص 112). جو درهمی و چهاردانگ درهمی مرجو دو درهم نخود چهار درهم. (تاریخ قم ص 120).
لغت نامه دهخدا