جدول جو
جدول جو

معنی مرزو

مرزو((مَ))
زمینی است که برای زراعت آماده کرده باشند
تصویری از مرزو
تصویر مرزو
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با مرزو

مرزو

مرزو
زمینی است که برای زراعت آماده سازند و اطراف آنرا بلند کنند
مرزو
فرهنگ لغت هوشیار

مرزو

مرزو
زمینی که به جهت زراعت کردن آماده کرده و کناره های آن را بلند ساخته باشند. (برهان قاطع). مرز. (جهانگیری) (برهان قاطع). مرزوی. (جهانگیری). کرت. کرد. کردو. رجوع به مرزوی شود
لغت نامه دهخدا

آرزو

آرزو
امید، کام، مراد، معشوق، امید میل و اشتیاق برای رسیدن به مراد یا مقصودی معمولاً مطلوب، از شخصیتهای شاهنامه، نام دختر سرو پادشاه یمن و همسر سلم پسر فریدون پادشاه پیشدادی
آرزو
فرهنگ نامهای ایرانی

برزو

برزو
بلند قامت، بلند بالا، کنایه از عظمت، پسر سهراب و نوه رستم دستان، نام پسر سهراب پسر رستم زال (نگارش کردی: بهرزو)
برزو
فرهنگ نامهای ایرانی

مازو

مازو
بلوط
ماده ای با مصرف دارویی و صنعتی که از ترشح یکی از انواع بلوط به دست می آید و بر اثر گزش حشره ای به صورت کروی درمی آید
مازو
فرهنگ فارسی عمید