معنی پرگو
پرگو
کسی که بسیار حرف بزند، بسیار گوی، پرچانه
تصویر پرگو
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با پرگو
پرگو
پرگو
Chatterer
دیکشنری فارسی به انگلیسی
پرگو
پرگو
болтун
دیکشنری فارسی به روسی
پرگو
پرگو
Schwätzer
دیکشنری فارسی به آلمانی
پرگو
پرگو
балака
دیکشنری فارسی به اوکراینی
پرگو
پرگو
gadula
دیکشنری فارسی به لهستانی
پرگو
پرگو
喋喋不休的人
دیکشنری فارسی به چینی
پرگو
پرگو
tagarela
دیکشنری فارسی به پرتغالی
پرگو
پرگو
chiacchierone
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
پرگو
پرگو
charlatán
دیکشنری فارسی به اسپانیایی