آماج خانه، نشانه گاه، جای نشانۀ تیر، میدانی که در آن نشانه بگذارند برای تیراندازی، برای مثال زمین هست آماجگاه زمان / نشانه تن ما و چرخش کمان (اسدی - ۵۵)
آماج خانه، نشانه گاه، جای نشانۀ تیر، میدانی که در آن نشانه بگذارند برای تیراندازی، برای مِثال زمین هست آماجگاه زمان / نشانه تن ما و چرخش کمان (اسدی - ۵۵)
موجزار. موجستان. آن جای از دریا و رودخانه که موج در آن پدیدار است. جای پرموج: به استاد کشتی چنین گفت شاه که کشتی درافکن بدین موجگاه. نظامی. بسی سنگ رنگین در آن موجگاه همه ازرق و سرخ و زرد و سیاه. نظامی. ، دریا. و رجوع به موج شود
موجزار. موجستان. آن جای از دریا و رودخانه که موج در آن پدیدار است. جای پرموج: به استاد کشتی چنین گفت شاه که کشتی درافکن بدین موجگاه. نظامی. بسی سنگ رنگین در آن موجگاه همه ازرق و سرخ و زرد و سیاه. نظامی. ، دریا. و رجوع به موج شود