- محموم
- تب کرده تبدار تب کرده تب دار: عبارتی چون هذیان محموم نا مفهوم
معنی محموم - جستجوی لغت در جدول جو
- محموم ((مَ))
- تب کرده، تب دار
- محموم
- تب کرده، تب دار
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
مورد پسند، نیک، خوش، آنکه یا آنچه ستایش شده است، از نامهای پیامبر (ص)، نام یکی از پادشاهان غزنوی
بی بهره
نکوهیده، ناروا
حتمی، ثابت و استوار
ناامید، بی بهره، بی نصیب
غم زده، غمناک، اندوهگین، اندوهناک
زشت، ناپسند، مذمت کرده شده، نکوهیده
کسی که حکم بر ضرر او صادر شده، دادباخته، کسی که مجبور به تحمل وضعیتی است، مقابل حاکم، کسی که به او دستور یا حکم می دهند، کسی که در مناظره یا بحثی مجاب شود
کسی که در نماز به پیش نماز اقتدا می کند
از نام های خداوند، ستوده، ستایش کرده شده
بار، محموله، برداشته شده، حمل شده، تاویل و تفسیر شده
پسنماز آنکه پشت سر امام نماز گزارد پس نماز جمع مامومین مقابل امام پیش نماز: در جماعت و احکام آن و حکم امام و ماموم
بار بر، خوش اسپ، گمان برده، پایسخن گزاره، پیام آگاهه بار برداشته شده به سر و به پشت، مرد بهره مند از سواری مرکبهای خوش رفتار، گمان کرده شده مظنون، تاویل شده تعبیر شده، خبر که در مقابل مبتداست مقابل موضوع جزودوم از قضیه حملی مثلا در انسان حیوان ناطق است انسان موضوع است و حیوان ناطق محمول جمع محمولات. یا محمول بضمیمه. (بالضمیمه) محمولی است که حمل آن بر موضوع مستلزم انضمام امری دیگر بموضوع باشد مانند حمل ابیض (سفید) بر جسم که نیاز بانضمام بیاض (سفیدی) بجسم دارد. در صورتی حمل ابیض بر جسم درست است که بیاضی بدان ضمیمه شده باشد و این نوع حمل را حمل غیر ذاتی هم گفته اند زیرا محمول منتزع از ذات موضوع نیست در مقابل خارج محمول که محمول منتزع از ذات موضوع است و حمل آن بر موضوع مستدعی ضمیمه شدن چیزی دیگر نیست مانند: انسان ممکناست که امکان منتزع از ذات انسان است این گونه محمولات را محمولات ذاتی گویند چنانکه نوع اول را محمولات عرضی هم گویند
ستایش کرده شده، ستوده
اسبی که بانگ کند
انجیده از انجیدن (حجامت) مرد حجامت گرفته
ثابت و استوار، فرموده شده
فرمان داده شده، حکم کرده شده، تسلیم شده، گردن نهاده، مقهور، مطیع و فرمانبردار
باز داشته شده، بی نصیب
سرزنش شده، مذمت کرده شده
کشته شده به زهر، زهر داده شده
بوییده شده
ضمیمه شده و افزوده شده، پیوسته شده
غمگین، اندوهگین، محزون، حزین
محزون، دلتنگ، حزین، غمنده
دود سیاه، کوه سیاه، سرا پرده دوزخیان، نام اسپ حسین بن علی (ع) سیاه، دود، نام اسب امام حسین واسب هشام ابن عبدالملک