- مثافنت
- هم زانو نشستن، کنایه از همنشینی کردن
معنی مثافنت - جستجوی لغت در جدول جو
- مثافنت
- مجالست کردن همزانو نشستن، ... تو فیر علما و تبرک بمجالست ارباب ورع و مثافنت صلحا از ملوک عالم ممتاز گردانیده است، یاری کردن
- مثافنت ((مُ فَ یا فِ نَ))
- مجالست کردن، هم زانو نشستن، یاری کردن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مثافنت در فارسی همزانو نشستن، یاری کردن
رهسپاری
هم داستانی، پذیرش
پادافره
بخشودگی
توابع یک شهر یا ناحیه
کیفر، پاداش، پاداش دادن
با هم دوستی صادقانه کردن
کینه و دشمنی نمودن با یکدیگر
آشتی کردن، صلح کردن با یکدیگر
به یکدیگر کمک کردن، یاری کردن
ناسازگاری، تضاد، مخالف هم بودن
حفظ کردن از آسیب، نگه داری کردن
جدایی، تضاد، دشمنی، خصومت، تفاوت
یکدیگر را یاری دادن، معاونت کردن
از شهری به شهر دیگر رفتن، سفر کردن
جمع واژۀ مسافت، فاصلۀ بین دو مکان
نرمی و خوش رفتاری کردن، مدارا کردن
با هم سازش کردن، همراه شدن، سازگاری
زیر گوشی با کسی حرف زدن، هم راز شدن
پیوسته بر کاری بودن، در کار مواظبت کردن
دوستی کردن با کسی، دوستی پاک با کسی داشتن
دورویی کردن، نفاق ورزیدن، به هم خیانت کردن
رو به رو شدن با دشمن و زد و خورد کردن، دفاع کردن
یکدیگر را یاری کردن، یکدیگر را همراهی و یاری کردن
به یکدیگر ضربه و لطمه زدن، همدیگر را طرد کردن یا کشتن
یکدیگر را راندن و دور کردن، از کسی حمایت و طرف داری کردن، دفاع کردن، سهل انگاری در انجام کاری، تعلّل کردن
با هم دوست و رفیق شدن، همراه و همسفر بودن، همراهی و ملاطفت
از یکدیگر جدا شدن با هم مخالف بودن جمع مباینات
جمع مثال، نموده ها نمونه ها مانند ها فرمان ها گواه ها تندیس ها نگاره ها جمع مثال. یا مثالات مقیده. عبارت از خیالاتند و نمونه و شبح مثالات مطلقه اند و عالم روحانی اند که خدای متعال آنها را آفریده است تا دلیل بر وجود عالم روحانی باشند و ارباب کشف مثالات مقیده را متصل باین عالم میدانند و مستنیر از عالم روحانی و برای هر یک از موجوداتی که در عالم ملک اند مثال مقیدی است مانند خیال در عالم انسانی و مثال مقید نسبت بعالم مانند خیال است نسبت بانسان و سالک هر گاه در سیر خود متصل شود بعالم مثال مطلق بواسطه عبور کردن از خیال مقید حقایق را آن طور که هست در یابد و ازین راه او را اطلاعی بر عین ثابت خود حاصل شود
به گونه رمن آسترها پوشیده ها نهانیده ها