جدول جو
جدول جو

معنی مرافدت

مرافدت
یکدیگر را یاری دادن، معاونت کردن
تصویری از مرافدت
تصویر مرافدت
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با مرافدت

مرافدت

مرافدت
معاونت کردن یاری کردن: بتوفیق خدای و موافقت رای و مساعدت و رعایت درایت... و اعانت حدس ومرافدت ذکا بجواهر زواهرالفاظ... و اشعار... متحلی گردانید
فرهنگ لغت هوشیار

مرافقت

مرافقت
با هم دوست و رفیق شدن، همراه و همسفر بودن، همراهی و ملاطفت
مرافقت
فرهنگ فارسی عمید

مرافده

مرافده
مرافده و مرافدت در فارسی: دستیاری یاریگری معاونت کردن یاری کردن: بتوفیق خدای و موافقت رای و مساعدت و رعایت درایت... و اعانت حدس ومرافدت ذکا بجواهر زواهرالفاظ... و اشعار... متحلی گردانید
فرهنگ لغت هوشیار

مرادفت

مرادفت
ردیف کسی سوار شدن برترک اسب کسی نشستن، از پس دیگری رفتن پیوسته، اتصال بود برجعت چنانکه سفلی راجع بپیوندد بر علوی راجع و از بهر آنکه حال هر دو یکسانست رد نبود میان ایشان و گرمیانت ایشان قبول اوفتد دلالت کند بر نیکو شدن کارهای تباه شده
فرهنگ لغت هوشیار

مراودت

مراودت
رفت و آمد داشتن با کسی دوستی و معاشرت داشتن جمع مراودات. توضیح در عربی بمعنی خواستن آمده و بمعنی است
فرهنگ لغت هوشیار