متجرع(مُ تَ جَرْ رِ) فروخورندۀ خشم، جرعه جرعه خورندۀ آب و مانند آن. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تجرع شود ادامه... فروخورندۀ خشم، جرعه جرعه خورندۀ آب و مانند آن. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تجرع شود لغت نامه دهخدا
متجرع خشم فرو خورنده، هفت نوش جرعه جرعه خورنده آب و مانند آن، فرو خورنده خشم جمع متجرعین ادامه... خشم فرو خورنده، هفت نوش جرعه جرعه خورنده آب و مانند آن، فرو خورنده خشم جمع متجرعین فرهنگ لغت هوشیار
متجرع((مُ تَ جَ رِّ)) جرعه جرعه خورنده آب و مانند آن، فرو خورنده خشم، جمع متجرعین ادامه... جرعه جرعه خورنده آب و مانند آن، فرو خورنده خشم، جمع متجرعین تصویر متجرع فرهنگ فارسی معین