جدول جو
جدول جو

معنی متبرع

متبرع((مُ تَ بَ رِّ))
نیکویی کننده برای رضای خدا
تصویری از متبرع
تصویر متبرع
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با متبرع

متبرع

متبرع
نیکویی کننده برای رضای خدا. (فرهنگ فارسی معین). دهش کننده چیزی که بر وی واجب نبود. (آنندراج). دهشی که بر شخص واجب نباشد. یقال فعله متبرعاً، کرد آن کار را برای ثواب. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (ازاقرب الموارد) ، به معنی فائق آمده باشد در فضل و شجاعت. (آنندراج). و رجوع به تبرع شود
لغت نامه دهخدا

متشرع

متشرع
کسی که معتقد به دین و شریعت باشد، پیرو شرع، کسی که پیرو مکتب متشرعه است
متشرع
فرهنگ فارسی عمید

متبرک

متبرک
دارای خیر و برکت، با برکت، خجسته و مبارک، دارای قداست
متبرک
فرهنگ فارسی عمید