جدول جو
جدول جو

معنی كَثِير - جستجوی لغت در جدول جو

كَثِير
فراوان، زیاد، بسیار
دیکشنری عربی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

کوتاه قد، کوتاه، کوتاه بین
دیکشنری عربی به فارسی
خرخر کردن، خرّوپف کردن
دیکشنری عربی به فارسی
غمگین، افسرده، عبوس
دیکشنری عربی به فارسی
ضامن، حامی
دیکشنری عربی به فارسی
بی مزّه، ناپسند، نفرت انگیز، بوی بد
دیکشنری عربی به فارسی
کرم مانند، سخاوتمندانه، مهربان
دیکشنری عربی به فارسی
بلورین، فعّالانه
دیکشنری عربی به فارسی
بی محابا، فراوان، بارور
دیکشنری عربی به فارسی
زیرکانه، نقشه کشی
دیکشنری عربی به فارسی
تهوّع آور، انزجار
دیکشنری عربی به فارسی
گدایی، فقیر، محض، نیازمند، کم برخوردار
دیکشنری عربی به فارسی
لنگان، یک تلو تلو خوردن
دیکشنری عربی به فارسی
پر حرف، حرف زیاد
دیکشنری عربی به فارسی
پرحرف، صحبت های زیادی
دیکشنری عربی به فارسی
با خوٰاسته های زیاد، با خوٰاسته های فراوان
دیکشنری عربی به فارسی
خرخره کننده، غرّش
دیکشنری عربی به فارسی
هیجان انگیز، برانگیختن، برانگیزنده، جالب، دلهره آور
دیکشنری عربی به فارسی
پرپشت، سنگین، متراکم
دیکشنری عربی به فارسی
مسن، بزرگ، ارشد، اصلی
دیکشنری عربی به فارسی
گرفتار، زندانی
دیکشنری عربی به فارسی
دست نخورده، اوایل
دیکشنری عربی به فارسی
دوربین، بصیرتی، عمیق، دلپذیر
دیکشنری عربی به فارسی
غرّش، صدای بم
دیکشنری عربی به فارسی
ماهر، متخصّص
دیکشنری عربی به فارسی
شنیع، بد، شیطانی، شرور
دیکشنری عربی به فارسی
نفوذ، تاثیر، مؤثّر بودن، نوسان
دیکشنری عربی به فارسی
تکثیر، خیلی زیاد، فراوانی
دیکشنری عربی به فارسی
خراش، سوت زدن، سرفه کردن
دیکشنری عربی به فارسی
مینی، کوچک، جزئی، ریز
دیکشنری عربی به فارسی
مشهور، معروف
دیکشنری عربی به فارسی
پرحرف، با کلمات زیاد
دیکشنری عربی به فارسی