جدول جو
جدول جو

معنی قیرگونی - جستجوی لغت در جدول جو

قیرگونی
گژفگونی
تصویری از قیرگونی
تصویر قیرگونی
فرهنگ لغت هوشیار
قیرگونی
وسیله ای برای عایق کاری ساختمان به صورت پوششی از گونی آغشته به قیر
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

گژف گون تیره گون برنگ قیر سیاه فام: شب آمد جهان قیرگون شد برنگ همه بازگشتند لشکر ز جمگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قیرگون
تصویر قیرگون
سیاه فام، به رنگ قیر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قیرگون
تصویر قیرگون
به رنگ قیر، سیه فام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قیرگونی کردن
تصویر قیرگونی کردن
گژفگونی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دگرگونی
تصویر دگرگونی
تبدیل، تغییر، تحول، تغییرات
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سیرمونی
تصویر سیرمونی
سیری اشباع: از خودن سیرمونی ندارد (نداره)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیگرگونی
تصویر دیگرگونی
دیگرگون شدن، دیگرگونه شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سیرمونی
تصویر سیرمونی
سیری، سیر شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بیرونی
تصویر بیرونی
مقابل اندرونی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیرونی
تصویر بیرونی
آفاقی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بیرونی
تصویر بیرونی
مربوط به بیرون مثلاً واکنش های بیرونی، خارجی، ظاهری، مقابل اندرونی، قسمتی در خانه که به اندرونی وصل می شد و مخصوص پذیرایی مهمانان مرد بود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قارونی
تصویر قارونی
منسوب به قارون
فرهنگ لغت هوشیار
موم شمع، مرهمی که آن را از گل سرخ و اکلیل الملک و زعفران و کافور و موم سازند
فرهنگ لغت هوشیار
قیروطی یونانی تازی گشته سپندار، زفت گل از داروها موم شمع، مرهمی که آن را از گل سرخ و اکلیل الملک و زعفران و کافور و موم سازند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیرونی
تصویر بیرونی
خارجی، بخشی از عمارت که مخصوص پذیرایی مهمانان بوده است، بیگانه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قیروطی
تصویر قیروطی
موم، شمع، مرهمی که آن را از روغن گل سرخ و اکلیل الملک و زعفران و کافور و موم سازند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بیرونی
تصویر بیرونی
Outside, Outward
دیکشنری فارسی به انگلیسی
внешний , наружный
دیکشنری فارسی به روسی