- قیرگونی
- گژفگونی
معنی قیرگونی - جستجوی لغت در جدول جو
- قیرگونی
- وسیله ای برای عایق کاری ساختمان به صورت پوششی از گونی آغشته به قیر
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گژف گون تیره گون برنگ قیر سیاه فام: شب آمد جهان قیرگون شد برنگ همه بازگشتند لشکر ز جمگ
سیاه فام، به رنگ قیر
به رنگ قیر، سیه فام
گژفگونی کردن
تبدیل، تغییر، تحول، تغییرات
سیری اشباع: از خودن سیرمونی ندارد (نداره)
دیگرگون شدن، دیگرگونه شدن
سیری، سیر شدن
مقابل اندرونی
آفاقی
مربوط به بیرون مثلاً واکنش های بیرونی، خارجی، ظاهری، مقابل اندرونی، قسمتی در خانه که به اندرونی وصل می شد و مخصوص پذیرایی مهمانان مرد بود
منسوب به قارون
موم شمع، مرهمی که آن را از گل سرخ و اکلیل الملک و زعفران و کافور و موم سازند
قیروطی یونانی تازی گشته سپندار، زفت گل از داروها موم شمع، مرهمی که آن را از گل سرخ و اکلیل الملک و زعفران و کافور و موم سازند
خارجی، بخشی از عمارت که مخصوص پذیرایی مهمانان بوده است، بیگانه
موم، شمع، مرهمی که آن را از روغن گل سرخ و اکلیل الملک و زعفران و کافور و موم سازند
Outside, Outward
внешний , наружный
außen, äußerlich
зовнішній
zewnętrzny
externo
esterno
exterior
extérieur
extern
ภายนอก
خارجيٌّ
बाहरी
חיצוני