جدول جو
جدول جو

معنی بیرونی

بیرونی
مربوط به بیرون مثلاً واکنش های بیرونی، خارجی، ظاهری، مقابل اندرونی، قسمتی در خانه که به اندرونی وصل می شد و مخصوص پذیرایی مهمانان مرد بود
تصویری از بیرونی
تصویر بیرونی
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با بیرونی

بیرونی

بیرونی
خارجی، بخشی از عمارت که مخصوص پذیرایی مهمانان بوده است، بیگانه
بیرونی
فرهنگ فارسی معین