جدول جو
جدول جو

معنی قیروطی

قیروطی
موم، شمع، مرهمی که آن را از روغن گل سرخ و اکلیل الملک و زعفران و کافور و موم سازند
تصویری از قیروطی
تصویر قیروطی
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با قیروطی

قیروطی

قیروطی
موم شمع، مرهمی که آن را از گل سرخ و اکلیل الملک و زعفران و کافور و موم سازند
فرهنگ لغت هوشیار

قیروتی

قیروتی
قیروطی یونانی تازی گشته سپندار، زفت گل از داروها موم شمع، مرهمی که آن را از گل سرخ و اکلیل الملک و زعفران و کافور و موم سازند
فرهنگ لغت هوشیار

قیروتی

قیروتی
موم روغن. (برهان) (تحفۀ حکیم مؤمن) (ذخیرۀ خوارزمشاهی) ، بعضی گویند مرهمی باشدکه آن را از گل سرخ و اکلیل الملک و زعفران و کافورو موم سازند. (منتهی الارب) (برهان). نخست روغن گرم باید کرد و موم در وی گداختن، و در ده درم روغن دو درم موم باید سود یا دو درم و نیم و آنچه با وی ترکیب خواهند کرد از عصاره و غیر آن در هاون بدین موم روغن می باید افکندن و به دستۀ هاون مالیدن تا هموار گردد. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). رجوع به قیر و قیرس شود
لغت نامه دهخدا

قیروی

قیروی
منسوب به قیروان. قیروانی. (از معجم البلدان). رجوع به قیروانی شود
لغت نامه دهخدا

دیروزی

دیروزی
منسوب به دیروز دیروزین، تازه پدید آمده: طفل دیروزی
دیروزی
فرهنگ لغت هوشیار