- قلیچ
- شمشیر. ترکی شمشیر
معنی قلیچ - جستجوی لغت در جدول جو
- قلیچ ((ق))
- قیلیچ، شمشیر
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
غذایی که از گوشت، میگو و ماهی یا چیزهای دیگر تهیه می شود، پاره و تکه گوشت
چاه، گودال استوانه ای شکلی که برای رسیدن به آب و نفت یا ریختن فاضلاب در زمین حفر می کنند، بئر
بیلی که با آن زمین راهموار کنند، بتی که تراشند
ترکی جستن اسپ، جسته جسته رفتن جستن اسب و راه جسته جسته رفتن آن
گوشتی که در روغن میان دیگ بریان کرده نانخورش سازند
کم و اندک
خم خرما، خم بازشده
بسیار، آب بالا آمده
زفت: مرد
تابیده تاب داده شده ریسمان از برگ خرما
ترکی شمشیر شمشیر
مرد کم گوشت
چمن از گیاهان چمن
چاه کهنه
از قلی تازی: بلخج زاگ سیاه ریلو شغار شخار اشخار. یا جوهر قلیا. سود سوز آور را گویند که در تداول به نام سود محرق نیز مشهور است و امروزه فقط به نام سود اطلاق می شود
ترکی شمشیر شمشیر
شمشیر، ابزاری آهنی با تیغه ای دراز و تیز که در قدیم در جنگ به کار می رفته
کم، اندک
زاج سیاه، قلیا که از اشنان گرفته می شود و در صابون پزی به کار می رود، اشخار، شخار، شخیره، لخج، بلخچ، خشار
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
غلام، بنده، به صورت پسوند همراه با بعضی نامها می آید و نام جدید می سازد مانند حسینقلی، حسنقلی
آب کشیده، آب افتاده، خیس
لیچ شدن: خیس شدن
لیچ شدن: خیس شدن
ترکی بنده برده اشنان از گیاهان، آب اشنان، توسری زدن، بریان کردن چکاد سرکوه، تارک تارک سر اشنان از گیاهان، آب اشنان، توسری زدن، بریان کردن قلیا بنگرید به قلیا لوبیای دریایی. خاکستری که از سوخته حمض گیرند قلیا. توضیح این کلمه در عربی آمده و از عربی وارد زبانهای اروپایی شده
گواچ
آب افتاده