معنی قلیب - فرهنگ فارسی عمید
معنی قلیب
قلیب
چاه، گودال استوانه ای شکلی که برای رسیدن به آب و نفت یا ریختن فاضلاب در زمین حفر می کنند، بئر
تصویر قلیب
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با قلیب
قلیب
قلیب
گرگ، شیر. (اقرب الموارد). رجوع به قَلّوب و قِلَّوب شود
لغت نامه دهخدا
قلیب
قلیب
مصغر قلب. مهره ای است که بدان زنان مردان را بند نمایند. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
قلیب
قلیب
چاه یا چاه سرگرد ناگرفته یا چاه کهنه. مذکر و مؤنث آورده میشود. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) : سرهاشان ببریدند و در قلیب بدر انداختند. (ابوالفتوح رازی) ، (اصطلاح عروضی) نام یکی از بحور مستحدث
لغت نامه دهخدا
حلیب
حلیب
شیر دوشیده، می خرما، خون تازه شیر دوشیده شیر، شراب خرما
فرهنگ لغت هوشیار
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.