معنی قلیچ
- قلیچ((ق))
- قیلیچ، شمشیر
واژههای مرتبط با قلیچ
قلیچ
- قلیچ
- شمشیر. ترکی شمشیر
قلیچ
- قلیچ
- شمشیر. (آنندراج)
قلیچ
- قلیچ
- تیغ، شمشیر
قلیه
- قلیه
- غذایی که از گوشت، میگو و ماهی یا چیزهای دیگر تهیه می شود، پاره و تکه گوشت
قلیب
- قلیب
- چاه، گودال استوانه ای شکلی که برای رسیدن به آب و نفت یا ریختن فاضلاب در زمین حفر می کنند، بئر
غلیچ
- غلیچ
- بیلی که با آن زمین راهموار کنند، بتی که تراشند
قلاچ
- قلاچ
- ترکی جستن اسپ، جسته جسته رفتن جستن اسب و راه جسته جسته رفتن آن
قلیه
- قلیه
- گوشتی که در روغن میان دیگ بریان کرده نانخورش سازند
قلیل
- قلیل
- کم و اندک
