زمینی را گویند که آن را آب یا سیلاب کند، ودر هر جای از آن قدری آب ایستاده باشد، جوی را نیز گویند که آن را نو احداث کرده یا کنده باشند. (آنندراج). رجوع به فرکن و فرکند شود
زمینی را گویند که آن را آب یا سیلاب کند، ودر هر جای از آن قدری آب ایستاده باشد، جوی را نیز گویند که آن را نو احداث کرده یا کنده باشند. (آنندراج). رجوع به فَرکَن و فَرکَنْد شود
قرار گرفتن دو ستاره در یک برج و یک درجه، در دورۀ قاجار و پهلوی واحد پول ایران معادل ریال، کلمۀ قران در معنی واحد پول ایران از وقتی متداول شد که نام فتحعلی شاه را در سکه ها السلطان صاحب قران ضرب کردند و مردم آن سکه ها را سکۀ صاحب قران نامیدند و بعد به تدریج تبدیل به قران گردید، به هم نزدیک شدن، نزدیک شدن دو چیز به یکدیگر قران سعدین: نزدیک شدن دو ستارۀ سعد مانند مشتری و زهره در یک برج قران نحسین: نزدیک شدن دو ستارۀ نحس مانند زحل و مریخ در یک برج
قرار گرفتن دو ستاره در یک برج و یک درجه، در دورۀ قاجار و پهلوی واحد پول ایران معادل ریال، کلمۀ قران در معنی واحد پول ایران از وقتی متداول شد که نام فتحعلی شاه را در سکه ها السلطان صاحب قران ضرب کردند و مردم آن سکه ها را سکۀ صاحب قران نامیدند و بعد به تدریج تبدیل به قران گردید، به هم نزدیک شدن، نزدیک شدن دو چیز به یکدیگر قران سعدین: نزدیک شدن دو ستارۀ سعد مانند مشتری و زهره در یک برج قران نحسین: نزدیک شدن دو ستارۀ نحس مانند زحل و مریخ در یک برج
چیزی کثیف. (برهان) (آنندراج). هر چیز کثیف و پلید و ناپاک. (ناظم الاطباء). چیز چرک دار. (فرهنگ نظام). چرکین. چرگن. آلودۀ به چرک. چرک آلود. چرکناک. شوخگن. شوخگین. رجوع به چرک و چرگن شود، زخمی که پیوسته از آن چرک و ریم رود. (برهان) (آنندراج). زخمی که پیوسته از آن چرک میپالاید. (ناظم الاطباء). زخم چرکی. زخم چرک دار. چرکین. ریمگین. ریمناک. آلوده بچرک و ریم. ریم آلود. رجوع به چرک و چرکین شود، کنایه از مال دنیا هم هست. (برهان) (آنندراج). مال دنیا. (ناظم الاطباء). رجوع به چرک و چرک دنیا شود
چیزی کثیف. (برهان) (آنندراج). هر چیز کثیف و پلید و ناپاک. (ناظم الاطباء). چیز چرک دار. (فرهنگ نظام). چرکین. چرگن. آلودۀ به چرک. چرک آلود. چرکناک. شوخگن. شوخگین. رجوع به چرک و چرگن شود، زخمی که پیوسته از آن چرک و ریم رود. (برهان) (آنندراج). زخمی که پیوسته از آن چرک میپالاید. (ناظم الاطباء). زخم چرکی. زخم چرک دار. چرکین. ریمگین. ریمناک. آلوده بچرک و ریم. ریم آلود. رجوع به چرک و چرکین شود، کنایه از مال دنیا هم هست. (برهان) (آنندراج). مال دنیا. (ناظم الاطباء). رجوع به چرک و چرک دنیا شود
زمینی که بصدمه سیل کنده شده باشد و جابجا آب در آن ایستاده باشد، جوی تازه احداث شده که در آن آب روان کرده باشد، کاریز آب، چیزی که به سبب طول از هم فرو ریخته و پوسیده باشد
زمینی که بصدمه سیل کنده شده باشد و جابجا آب در آن ایستاده باشد، جوی تازه احداث شده که در آن آب روان کرده باشد، کاریز آب، چیزی که به سبب طول از هم فرو ریخته و پوسیده باشد
لگن، تشت تشت جامه شویی، تغار بزرگ جای شستشوی لباس و غیره، تغار بزرگ، ظرف غذا: امروز دو مرده بیش گیرد مرکن فردا گوید تربی (رختت) از اینجا برکن، (گلستان)
لگن، تشت تشت جامه شویی، تغار بزرگ جای شستشوی لباس و غیره، تغار بزرگ، ظرف غذا: امروز دو مرده بیش گیرد مرکن فردا گوید تربی (رختت) از اینجا برکن، (گلستان)
نام کتاب آسمانی مسلمانان که بر محمد (ص) نازل شد قرآن خدا که غلط نشده: کنایه از بی اهمیت بودن یا خالی از ایراد نبودن آن چه روی داده یا روی می دهد. نظر به اهمیت و بی غلط بودن قرآن
نام کتاب آسمانی مسلمانان که بر محمد (ص) نازل شد قرآن خدا که غلط نشده: کنایه از بی اهمیت بودن یا خالی از ایراد نبودن آن چه روی داده یا روی می دهد. نظر به اهمیت و بی غلط بودن قرآن
واحد پول ایران در عهد قاجاریه و اوایل پهلوی و آن مسکوکی نقره بود به وزن 24 نخود، معادل یک ریال کنونی یک قران را دو قران کردن: با زحمت بسیار سودی به دست آوردن
واحد پول ایران در عهد قاجاریه و اوایل پهلوی و آن مسکوکی نقره بود به وزن 24 نخود، معادل یک ریال کنونی یک قران را دو قران کردن: با زحمت بسیار سودی به دست آوردن