معنی قران
- قران((قِ))
- واحد پول ایران در عهد قاجاریه و اوایل پهلوی و آن مسکوکی نقره بود به وزن 24 نخود، معادل یک ریال کنونی
یک قران را دو قران کردن: با زحمت بسیار سودی به دست آوردن
واژههای مرتبط با قران
قران
- قران
- به هم نزدیک شدن، به هم پیوستن، اجتماع دو سیاره در یک بُرج
قران
- قران
- قرار گرفتن دو ستاره در یک برج و یک درجه،
در دورۀ قاجار و پهلوی واحد پول ایران معادل ریال، کلمۀ قران در معنی واحد پول ایران از وقتی متداول شد که نام فتحعلی شاه را در سکه ها السلطان صاحب قران ضرب کردند و مردم آن سکه ها را سکۀ صاحب قران نامیدند و بعد به تدریج تبدیل به قران گردید،
به هم نزدیک شدن، نزدیک شدن دو چیز به یکدیگر
قران سعدین: نزدیک شدن دو ستارۀ سعد مانند مشتری و زهره در یک برج
قران نحسین: نزدیک شدن دو ستارۀ نحس مانند زحل و مریخ در یک برج
قران
- قران
- شیشه. آبگینه. (ناظم الاطباء)
قران
- قران
- ناحیه ای است در سراه از بلاد دَوْس که در آن حادثه ای واقع شده است. (معجم البلدان)
قران
- قران
- ریال، واحد پول
قرار
- قرار
- پیمان، نهش، هال، دیدار
دران
- دران
- روباه، جمع درن، ریمناک ها، جامه های کهنه
دقران
- دقران
- دار بست برای مو رز
آران
- آران
- دشت نسبتا گرم و صاف، دارای طبیعت گرم، اسم شهری قدیمی که قباد ان را بنا کرد
