جدول جو
جدول جو

معنی قرتی - جستجوی لغت در جدول جو

قرتی
ویژگی کسی که بیش از حد به ظاهر خود می رسد
تصویری از قرتی
تصویر قرتی
فرهنگ فارسی عمید
قرتی
نادرست نویسی غرتی پارسی است مردی که تمام هم خود را مصروف صورت ظاهر و لباس کند ژیگولو
فرهنگ لغت هوشیار
قرتی
((قِ))
جلف، سبک، غرتی
تصویری از قرتی
تصویر قرتی
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قرقی
تصویر قرقی
پرنده ای شکاری و زردچشم، کوچکتر از باز، رنگش خاکستری تیره، زیر سینه و شکمش سفید با لکه های حنایی، بسیار چالاک و تیزپر که شکارش گنجشک، سار، کبوتر و سایر پرندگان کوچک است، قوش، باشه، سیچغنه، باشق، بازک، واشه، بازکی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قربی
تصویر قربی
نزدیکی، خویشی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قرلی
تصویر قرلی
پرندهای کوچک، آبزی و ماهی خوار از راستۀ سبک بالان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چرتی
تصویر چرتی
کسی که چرت می زند و در حال چرت زدن است، چرت زننده،
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شرتی
تصویر شرتی
ویژگی زن شلخته که کارهایش سرسری و بی نظم و ترتیب باشد، شرتی پرتی، با بی قیدی و شلختگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قروی
تصویر قروی
ساکن قریه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قرشی
تصویر قرشی
ازدوده (قریش) منسوب به قریش از قبیله قریش
فرهنگ لغت هوشیار
رقیق ومایع گونه ای که بتوان آنرا هرت کشید. یا هرتی بالاکشیدن (سرکشیدن)، بسرعت هرت کشیدن لاجرعه هرت کشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قوتی
تصویر قوتی
پارسی ترکی گشته کیوت توبک ترکان قوتو نیز گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قروی
تصویر قروی
از ریشه سریانی روستایی ده نشین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قریت
تصویر قریت
آب فسرده
فرهنگ لغت هوشیار
ترکی زینه دار، زینه پوش (زینه جنگ افزار) رئیس جبه خانه، جبه پوش سلاحدار مسلح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قرته
تصویر قرته
نادرست نویسی غرده غرته غرچه پارسیاست دیوث قلتبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قرطی
تصویر قرطی
جلف، لوس، دشنامی است پسران و مردان جوان را
فرهنگ لغت هوشیار
از قاتمق ترکی در هم گل ام (گویش نایینی) گل هم (گویش تهرانی) مخلوط درهم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرتی
تصویر شرتی
زن شلخته که کارهایش بی نظم و ترتیب باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غرتی
تصویر غرتی
جلف و بدکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قرفی
تصویر قرفی
سرخرنگ آدمی سرخروی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قتی
تصویر قتی
قوتی ترکی از پارسی بنگرید به قوتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قروتی
تصویر قروتی
ترکی پینوبا آش پینوک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قرنی
تصویر قرنی
قره نی بنگرید به قره نی
فرهنگ لغت هوشیار
غاوند از پرندگان پرنده ایست کوچک و ماهیخوار از راسته سبکبالان که در حواشی رودخانه ها و مردابها می زیند. پنجه هایش مانند مرغابی جهت شنا در آب بوسیله مرغابی جهت شنا در آب بوسیله پرده ای بهم مربوط است. جثه این پرنده باندازه یک سار است و پروازش سریع می باشد و دارای منقاری طویل و محکم است. پرهای پشتش آبی و پرهای زیر شکمش سفید و قرمز است. در هوا بر روی رودخانه ها پرواز می کند و بمحض دیدن ماهی کوچک بسرعت فرود می آید و آن را شکار می کند. در حدود 90 گونه از این پرنده شناخته شده که همه متعلق به نواحی گرم اروپا و آسیا و افریقا هستند ابوالرقص
فرهنگ لغت هوشیار
ترکی واشک (گویش مازندراین) قرغوی از پرندگان پرنده ایست شکاری از دسته بازها که جثه اش از باز معمولی (قوش) کوچکتر است و پرهای پشتش قهوه یی و پرهای شکمش روشن و مایل بخاکستری است و رنگ پرهای دمش متناوبا قهوه یی روشن و سیر خاکستری است. در حدود 40 گونه از این پرنده شکاری ناشناخته شده که در سراسر کره زمین زندگی می کنند. قرقی با وجود کوچکی جثه بسیار تیزپر و چابک است. چون مرتبا بجوجه دیگر پرندگان یا تخم آنها حمله می کنند و همچنین آفت پرندگان کوچک از قبیل گنجشک و کبوتر است جزو پرندگان مضر و زیان آور محسوب می شود و بهمین جهت بمنظور حفظ نسل پرندگان مفید این پرنده را شکار می کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غرتی
تصویر غرتی
((غِ))
جلف، سبک، قرتی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فرتی
تصویر فرتی
((فِ رْ))
به چابکی، به سهولت
فرهنگ فارسی معین
((قِ رِ))
پرنده ای است کوچک و ماهی خوار از راسته سبکبالان که در حواشی رودخانه ها و مرداب ها می زید. پنجه هایش مانند پنجه مرغابی جهت شنا در آب به وسیله پرده ای به هم مربوط است. در حدود 90 گونه از این پرنده شناخته شده که همه متعلق به نواحی گرم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قرچی
تصویر قرچی
((قُ))
رئیس جبه خانه، جبه پوش، سلاحدار، مسلح
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قربی
تصویر قربی
((قُ))
نزدیکی، خویشی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قاتی
تصویر قاتی
مخلوط، درهم، مجازاً خیلی صمیمی، دوستان خیلی نزدیک، غاتی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هرتی
تصویر هرتی
((هُ))
چیز رقیق و مایع گونه ای که بتوان آن را هرت کشید
هرتی بالا کشیدن: لاجرعه هرت کشیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قرقی
تصویر قرقی
((قِ))
باز، پرنده شکاری
فرهنگ فارسی معین