معنی قرتی - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با قرتی
قرتی
- قرتی
- نادرست نویسی غرتی پارسی است مردی که تمام هم خود را مصروف صورت ظاهر و لباس کند ژیگولو
فرهنگ لغت هوشیار
شرتی
- شرتی
- ویژگی زن شلخته که کارهایش سرسری و بی نظم و ترتیب باشد، شرتی پرتی، با بی قیدی و شلختگی
فرهنگ فارسی عمید