جدول جو
جدول جو

معنی چرتی

چرتی
کسی که چرت می زند و در حال چرت زدن است، چرت زننده،
تصویری از چرتی
تصویر چرتی
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با چرتی

چرتی

چرتی
منسوب به چرت. کسی که چرت میزند. (ناظم الاطباء). چرت زننده. آنکه همواره در حال چرت زدن است
لغت نامه دهخدا

چرخی

چرخی
مدور مانند چرخ گرد مثل چرخ، هر چیز که بچرخد، جامه نازک ابریشمی، نوعی از اطلس، هر چیز که آنرا استادان ریخته گر و مسگر چرخ کرده باشند، مستراح ادبخانه
فرهنگ لغت هوشیار

چتری

چتری
منسب به چتر مانند چتر چرخی، درخت یا بوته ای که شاخه های آن مدور و مانند چتر باشد، یا چتریان. تیره ای از گیاهان که گلهای آنها بشکل چتر در بالای شاخه ها قرار دارد مانند جعفری و هویج
فرهنگ لغت هوشیار

چتری

چتری
مانند چتر، به شکل چتر، ویژگی نوعی آرایش مو که در آن موهای جلو پیشانی را کوتاه می کنند و بر پیشانی می ریزند، ویژگی درخت یا بوته ای که شاخه های آن چرخی و مدور و شبیه چتر باشد
چتری
فرهنگ فارسی عمید

چرچی

چرچی
فروشندۀ دوره گرد و خرده فروش که اشیای خرده ریزه مانند نخ، سوزن، مهره و مانند آن می فروشد، سَقَطی، خُردِه فُروش، پیلِه وَر، پیلَوَر، سَقَط فُروش
چرچی
فرهنگ فارسی عمید